بـیمه عـمـر و تـامـین آتــیه پاســارگـــاد

مشاوره رایگان و نماینده فروش بیمه عمر و تامین آتیه

بـیمه عـمـر و تـامـین آتــیه پاســارگـــاد

مشاوره رایگان و نماینده فروش بیمه عمر و تامین آتیه

۱۱ مطلب با موضوع «داستان و پرونده ها» ثبت شده است

اگر با ۵نفر با اعتماد به نفس دوستی کنی
تو ششمین نفر خواهی شد
اگر با ۵نفر میلیونر دوستی کنی
تو ششمین نفر خواهی شد
اگر با ۵نفر اهل علم دوستی کنی
تو ششمین نفر خواهی شد
اگر با ۵نفر بیکار دوستی کنی
تو ششمین نفر خواهی شد
اگر با ۵نفر احمق دوستی کنی
تو ششمین نفر خواهی شد
مواظب دوستیاتون باشید


@pasargad_24


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۷ ، ۰۴:۱۲
محمد ممولر

تا سال 1954، باور تمام دنیا بر این بود که انسان با توجه به محدودیت های فیزیکی که دارد، هیچگاه نخواهد توانست یک مایل را زیر 4 دقیقه بدود. تا اینکه راجر بنستر در مسابقه ای، یک مایل را در کمتر از 4 دقیقه دوید. از آن پس در مدت یکسال، حدود 20 هزار نفر، این رکورد را زدند و کم کم این کار به سطح دبیرستانها کشیده شد.

چه چیزی فرق کرد در عرض یکسال؟

هیچ چیز، جز یک کلمه👇 به اسم
<< باور >>،

آری👈 باور به شدن، باور به امکان...
هم اکنون باورهای خود را ممکن کنید
با👇
بیمه عمرو تامین آتیه پاسارگاد😊
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۷ ، ۰۲:۰۶
محمد ممولر

در نیمه های سال تحصیلی معلّم کلاس به مدّت یک ماه به دلیل مشکلاتش کلاس را ترک کرد و معلّمی جدید موقّتاً به جای او آمد.
شروع به تدریس نمود و بعد، از چند دانش آموز شروع به پرسش در مورد درس کرد.
وقتی نوبت به یکی از دانش آموزان رسید و پاسخی اشتباه داد بقیه دانش آموزان شروع به خندیدن کردند و او را مسخره می کردند.
معلّم متوجّه شد که این دانش آموز از‌ ضریب هوشی و اعتماد بنفسی پایین برخوردار است و همواره توسّط همکلاسی هایش مورد تمسخر قرار می گیرد.
زنگ آخر فرا رسید و وقتی دانش آموزان از کلاس خارج شدند معلّم آن دانش آموز  را فراخواند و به او برگه ای داد که بیتی شعر روی آن نوشته شده بود و از او خواست همان طور که نام خود را حفظ کرده آن بیت شعر را حفظ کند و با هیچ کس در مورد این موضوع صحبت نکند.
در روز دوم معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن بیت شعر را پاک کرد و از بچّه ها خواست هر کس در آن زمان کوتاه توانسته شعر را حفظ کند دستش را بالا ببرد.
هیچ کدام از دانش آموزان نتوانسته بود حفظ کند.
تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز دیروزی بود که مورد تمسخر بچّه ها بود.
بچّه ها از این که او توانسته در این فرصت کوتاه شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند.
معلّم خواست برای او کف بزنند و تشویقش کنند.
در طول این یک ماه معلّم جدید هرروز همین کار را تکرار می کرد و از بچّه ها می خواست تشویقش کنند و او را مورد لطف و محبّت قرار می داد.

کم کم نگاه هم کلاسی ها نسبت به آن دانش آموز تغییر کرد. دیگر کسی او را مسخره نمی کرد.
آن دانش آموز خود نیز دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره معلّم سابقش "خنگ " می‌نامید نیست.
به خاطر اعتماد بنفسی که آن معلّم دلسوز به او داد، دانش آموز تمام تلاش خود را می کرد که همواره آن احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن و ارزشمند بودن در نظر دیگران را حفظ کند.
دیگر نمی خواست مانند گذشته موجودی بی اهمّیّت باشد.
آن سال با معدّلی خوب قبول شد.
به کلاس های بالاتر رفت.
در کنکور شرکت کرد و وارد دانشگاه شد.
مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی خود را گرفت و هم اکنون پدر پیوند کبد جهان است.


این قصه را دکتر ملک حسینی در کتاب زندگانی خود و برای قدردانی از آن معلّم که با یک حرکت هوشمندانه مسیر زندگی او را عوض نمود، نوشته است.


 انسان ها دو نوعند: نوع اوّل کلید خیر هستند.
 دستت را می گیرند و به تو در بهتر شدنت کمک می کنند. به تو احساس ارزشمند بودن می دهند .
 نوع دوم انسان هایی هستند که با دیدن اوّلین شکستِ شخص، حس بی ارزشی و  بد شانس بودن را به او منتقل می کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۷ ، ۰۲:۲۹
محمد ممولر

نیک سیترمن کارمند جوان و پرشور راه آهن بود.مشهور بود که مرد بسیار فعال . پرکاری است.زن بسیار خوب،دو فرزند و دوستان فراوان داشت.
یکی از روز های تابستان به کارکنان قطار اطلاع داده شد به خاطر سال روز تولد رئیس می توانند یک ساعت کارشان را زودتر تعطیل کنند.نیک در حالی که آخرین واگن قطار را بررسی می کرد،برای چندمین بار در کوپه ای که یخچال قطار بود محبوس شد.او که می دانست کارکنان آنجا را ترک کرده اند و کسی نیست که به او کمک کند تا خودش را نجات
دهد به وحشت افتاد.



آنقدر با مشت به در کوبید که دست هایش خونین شدند و به دلیل ان همه فریادی که کشیده بود،صدایش گرفته بود.با توجه به اطلاعاتی که داشت،درجه حرارت داخل واگن صفر بود.به ذهن نیک رسید که اگر نتوانم از اینجا بیرون بروم منجمد می شوم.او که می خواست همسر و خانواده اش بدانند چه اتفاقی برای او افتاده چاقویی پیدا کرد و روی کف چوبی واگن نوشت:به شدت سرد است.بدنم دارد کرخت می شود.کم کم دارم به خواب می روم.این ها آخرین کلمات من
هستند.

https://t.me/pasargad_24

روز بعد کارکنان قطار در واگن یخچال را باز کردند و نیک را مرده یافتند.ظاهراَ همه چیز نشان می داد که او منجمد شده است و در اثر آن جانش را از دست داده است.اما حقیقت خبر این بود که یخچال واگن کار نمی کرد و درجه حرارت در واگن 55 درجه فارنهایت بود.نیک با نیروی افکار خودش،جانش را از دست داده بود.


🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۷ ، ۰۱:۵۴
محمد ممولر
پنج قورباغه در یک برکه زندگی می کردند ، 
یک قورباغه تصمیم گرفت بپرد 

سؤال : 
چه تعداد قورباغه باقی می ماند؟
جواب : پنج عدد!
چرا؟ چون تصمیم گرفتن، 
انجام دادن نیست
نکته : تفاوت برنده با بازنده 
در عمل و بی عملی است
هرگاه کسی طرحی را ارائه کند ، می بینید که ده نفری قبل از او به این طرح فکر کرده اند، 
اما فقط به آن فکر کرده اند

👤آلفرد موفتا

با طرح بیمه عمر و تامین آتیه پاسارگاد بفکر آینده خود و خانواده باشید



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۷ ، ۲۰:۲۸
محمد ممولر

🔘 ساده و خودمانی به بهانه فیلتر تلگرام...

✍️ محمد ممولر ؛ مدیر کانال بیمه پاسارگاد

▪️با عرض سلام و هزاران درود خدمت تمام همراهان همیشگی کانال بیمه پاسارگاد

▪️حدودا 7 ماه است با تمام توان و هر آنچه توانستیم با همراهی و حمایت شما عزیزان در شبکه اجتماعی و پیام رسان تلگرام خادم بودیم و سعی کردیم اخبار مهم، لحظه ای و ثانیه ای بیمه ای علی الخصوص بیمه پاسارگاد  را در دسترس شما قرار دهیم

▪️از همه مهمتر سعی بر آن داشتیم دغدغه ها و مشکلات نمایندگان را منعکس کنیم و در جهت رفع معضلات اساسی پیگیر باشیم؛ هر چند تاثیرگذاری این بخش را باید شما نمایندگان و اعضای کانال قضاوت کنند...

▪️در طول این 7ماه، تمام تلاشمان این بود در رسانه خود هیچگونه توهین به هیچ شرکت بیمه ای نکنیم و امیدواریم توانسته باشیم رسالت خود را به نحو احسنت انجام داده باشیم...

▪️مخاطبین از سنین متفاوت و هردو جنسیت رسانه ما را پیگیر نمودند و تمام تلاشمان این بود اگر نکته مثبتی جهت اشاعه فرهنگ خاصی نداشته باشیم؛ حداقل بدآموزی در این رسانه ترویج نشود و متناسب با دین مبین اسلام، مذهب تشیع و سنت و فرهنگ واقعی مطالب را کنترل شده منتشر کنیم و  خانواده ها بتوانند با خیال راحت حتی این کانال را به سنین زیر ١٠ سال معرفی کنند و امنیت روحی و روانی مخاطبین مد نظر قرار گرفت...

▪️تمام توان خود را به کار گرفتیم، تا مطالب، کلیپ ها، اخبار و آهنگها مطابق با سلیقه عام شما اعضای محترم کانال منتشر کنیم هرچند خالی ازاشکال نبود....

▪️ و اما امروز ناپایداری شبکه اجتماعی تلگرام در ایران صدچندان شد و معلوم نیست نهایتا چه اتفاقی بیفتد؛ آنچه تا این لحظه قطعی شد؛ دستور فیلترینگ تلگرام و البته این دستور برای اپراتورها بود نه ما و شماها...

▪️ما فعلا کماکان در تلگرام هستیم و خواهیم ماند؛ مگر اینکه دستور قضایی اختصاصی به ما داده شود و فعالیت در کانال جرم تلقی گردد...

▪️اما در مجموع تصمیمات کلان و مصلحت نظام را دوستان دیگر می دانند و ما تابع دستوراتی هستیم که از مرکز گرفته شود؛ اما در انجام رسالت خود کوتاهی نخواهیم کرد...

⭕️ ما راه خود را انتخاب کرده ایم و با تمام توان تا آخرین نفس  در این راه پر تلاطم خواهیم ماند؛ چه در تلگرام، چه سروش و یا هر راه ارتباطی...
بر عهد خود خواهیم ماند

▪️در پایان، دوستانی ممکن است در صورت فیلتر تلگرام بهر دلیل همراه ما نباشند؛ این عزیزان را بخدا می سپاریم و سعادت و سلامت و سرافرازیشان را از خدا خواهانیم و صمیمانه طلب حلالیت داریم  و اما چشمان خود را فرش زیر پای  همراهان همیشگی می کنیم و کماکان در همین تلگرام تا لحظه آخر و پیام رسان های داخلی  همراهی خواهیم کرد...

▪️ساده نوشتیم و خودمانی تا ساده و خودمانی بگم دوستان داریم و شما را دعوت کنیم به خانه خود در آدرسی دیگر...


⭕️ آدرس بیمه پاسارگاد در پیام رسان داخلی سروش سایر پیام رسان ها درج شده در کانال و اپلیکیشن بیمه
▪️دسترسی سخت شده، اگر نتوانستی عضو کانال بشی در سروش و ایتا ویا گپ  به شماره
09335590929
پیام بدید و لینک را اونجا بگیرید...

👇👇👇👇👇
 🔹 سروش:
👉 Sapp.ir/PASARGAD_24

🔹 گپ:
👉 Gap.im/PASARGAD_24

🔹 بله:
👉 ble.im/PASARGAD_24

🔹 ایتا:
👉 Eitaa.com/PASARGAD_24

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۲:۳۷
محمد ممولر

🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀

مرغ 🐔 یا تخم طلا 🌕🍳
👇👇👇👇👇👇👇👇
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
تا به حال به این موضوع اندیشیده اید؟
👈اگر یک مرغ داشته باشید که تخم طلا براتون بزاره کدومشو بیمه می کنید؟
تخم طلا رو یا مرغ رو؟!

توو کشور ما متاسفانه همه تخم طلا رو بیمه می کنند به جای مرغ❗️❗️❗️❗️

🔴شما که سرپرست و نان آور خانواده هستید
🔴شما که تک پسر هستید
🔴شما که مادر یا مادربزرگ سرپرست نوه هستید
🔴شما که برادرِ خواهر مریضت هستی
🔴شما که ولیِ یک طفل هستید
🔴شما که حتی مدیر یا رئیس یک شرکت هستید با کلی کارمند و کارگر
شما
✔️بله دقیقا خود ِشما  درست مثل همان مرغی می مانی که تخم طلا میگذارد 😇

❎جالبه !
خیلی جالبه توجه کردین توو کشور ما تخم های طلا معمولا بیمه می شوند مثل ماشین ما ، خانه ی ما ، مغازه ما و...
ما حتی مدارک پستیمون رو هم بیمه میکنیم !
پس خودمون چی⁉️
کی ماشین میخره⁉️
کی خونه میخره⁉️
کی لوازم خونه میخره⁉️
کی شکم زنو بچه ی مارو سیر میکنه⁉️
کی هزینه تحصیل و ازدواج فرزندشو میده⁉️
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

⏺اگه شما براتون مشکلی پیش بیاد که نتونید دیگه کار کنید .......
❔❕

" پس مهم خود شما هستی "💯
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
🌷  @PASARGAD_24 🌷

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۷ ، ۰۴:۲۴
محمد ممولر

من نماینده بیمه ام .
همان شخصی که نگرانم خانه ات اتش بگیرد یا گلگیر ماشینت اماج تصادفی هولناک شود
🆔 @PASARGAD_24
من نماینده بیمه ام .

همان کسی که تو وقت نداری تا چند لحظه با تو حرف بزنم وبگویم که چه ریسک هایی اینده تو وخانواده ات را تهدید می کند خوشبختی گم شده تو در اینده همان کلماتی که من می خواهم به تو بگویم وتو حتی یه وقت دیدار به من نمی دهی .

من نماینده بیمه ام .
همان فرشته نجاتی که قبل از صدور بیمه نامه برای انبارکالایت مرا پیش منشی و در دفتر می نشانی ولی ساعت ۱۲ شب که جرقه برق انبارت را به خاکستر تبدیل کرد در بین کاغذ پاره های یادداشت هایت دنبال شماره من می گردی در حالی که به خودت زحمت نداده بودی انرا در گوشی ات سیو کنی ....

من نماینده بیمه ام .
هزار سال برایت زندگی باد ولی فردا روزی که خورشید بدون تو بر خانواده ات طلوع کرد یک برگ کاغذ نوشته شده به نام بیمه عمر ادامه تحصیل فرزندت را تضمین می کند وهمسرت را از کار کردن در خانه مردم برای امرار معاش معاف می کند .روحت شاد وقرین رحمت باد،امروز رفتم شعبه و به چهلمین روز وداعت نرسیده سرمایه عمرت را که ۴۰۰ میلیون وارزش بازخریدی بیمه نامه ات که ۳۰۰ میلیون بود را گرفتم و به فرزند و همسرت دادم 

من نماینده بیمه ام
🆔 @PASARGAD_24

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۷ ، ۰۳:۰۴
محمد ممولر
  




امکانات تقویم:
🔸تقویم شمسی؛قمری سال ۹۷

🔸امکان تبدیل تاریخ
🔹درباره نمایندگی و امکان تماس با ما
🔸دارای قسمت ثبت یادآور تاریخ انقضا بیمه نامه
🔹دارای قسمت تماس با ما
🔸دارای قسمت درباره ما
🔹امکان ثبت درخواست مشاوره بیمه
و...


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۶ ، ۰۱:۳۵
محمد ممولر

یک مثال جالب❗️

🍃 درخت زیتون ۵ سال نیاز دارد تا به بار بنشیند و میوه بدهد

📌 یعنی از سال ششم به بعد به بار می‌نشینید و سال‌ها میوه می‌دهد، مکانیسم بیمه عمر هم مانند درخت زیتون است
📌 مزیت پنج سال اول در بیمه های عمر این است که شما، هم تحت کلیه پوشش های عمر و درمان و حادثه هستید هم اینکه در سال پنجم ، کل مبالغی که طی این پنج سال پرداخته اید در صندوق شما پس انداز شده
📌 از سال ششم به بعد اندوخته صندوق شما بیشتر از پول پرداختی شما میشود


 https://telegram.me/pasargad_24

 09182111459

 @mamoular

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۶ ، ۰۲:۲۶
محمد ممولر